ایرانیان، اینترنت، فضای مجازی و واقعیت [ رشته توییت ]

اردیبهشت ۰۵, ۱۳۹۷



متولدین دهه ۶۰ به قبل که زندگی بدون اینترنت را تجربه کرده اند میدانند که گاه برای پیدا کردن معنی یک واژه یا متن مقاله ای یا جواب یک پرسش ساده باید مدتها لابلای کتابها جستجو میکردیم. دنیا پس از اینترنت، دنیای دیگریست


اینترنت (بویژه نسل پرسرعت آن در دهه اخیر) موجب انقلابی عمیق در «امکان دسترسی به کتاب، اخبار، هنر، ...» شده است. خوشبختانه نسل جدید بر خلاف قبلی ها، به راحتی امکان عبور از سد سانسور را یافته و میتواند روایت همگان را از تاریخ و فلسفه و سیاست و دین و ... بی واسطه مطالعه کند

پس از دوره وبلاگ نویسی در چند سال اخیر امکان تازه ای پیدا شده بنام شبکه های اجتماعی. این شبکه ها انحصار خبری، معرفتی، سیاسی، ... را در سراسر جهان بویژه کشورهای بسته ای چون ایران، اعراب، چین، ... شکسته. اما آیا در واقعیت تغییر معناداری در «عمق بینش» مردم هم اتفاق افتاده؟

ایرانیان در فضای مجازی (نظیر تلگرام، توییتر، اینستاگرام....) پلی جهت ارتباط با دنیای مدرن یافته اند. اگر دهه پیشا اینترنتی ۶۰ و ۷۰ و حتی اینترنت dial up دهه ۸۰ را درک کرده باشید، این تفاوت و امکان فوق العاده را نمیتوانید نادیده بگیرید. خود گوگل به اندازه ۱۰۰ دانشگاه می ارزد!

اما چند درصد ما وقتی قصد قضاوت راجع به مفاهیم مهم بشری را داریم واقعا از این امکانات استفاده میکنیم؟ چند بار راجع به موضوعی [مثلا یک موضوع تاریخی یا فلسفی] واقعا نظرات بزرگان با گرایشهای مختلف را به دقت مطالعه کرده و به جمع بندی رسیده ایم؟ آیا فضای مجازی ما را کمی تنبل نکرده؟

آیا کماکان سراغ منابع اصلی مخصوصا کتاب می رویم؟ یا ترجیح میدهیم پیرو کسانی باشیم که قبلا زحمت تحقیق را کشیده و خیال ما را از «خواندن تز و آنتی تز و نهایتا سنتز کردن» راحت کرده اند؟ آیا کمی سطحی و عمق گریز و شتاب زده نشده ایم؟ آیا دچار سطحی نگری نیستیم؟

ما در فضای مجازی مرتبا در حال گزارش یا قضاوت پاره ای واقعیت های بیرونی هستیم اما آیا گزارش واقعیات در فضای مجازی بیش از «اندازه آنها در واقعیت» درشت نمایی نمیشود؟ آیا بزرگی «واقعیاتی که در فضای مجازی انعکاس نمی یابند» را میشناسیم؟ آیا قدرت استقلال فکری خود را حفظ کرده ایم؟

آیا در حال ساده سازی مفاهیم چند وجهی و گاه بسیار پیچیده نیستیم؟ آیا دچار «اتیکت گرایی» نشده ایم؟ آیا در محاسبه میزان اثرگذاری خود بر واقعیات دچار اغراق نیستیم؟ بی آنکه اثر گردش آزاد اطلاعات را نفی کنم یا دست کم بگیرم، از شما دعوت میکنم مسایل را «با نسبت های واقعی» بسنجید

آیا این حجم سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران، زوم کردن روی سوتی های فرعی و کم اهمیت برخی افراد مشهور، تکرار مکررات، متلک پراکنی، گزیده نویسی های ظاهرا طنز اما باطنا رهزن حقیقت، ... ما را از عمق و صبوری به سوی سطح و عجولی نکشانده؟ چقدر واقعیت جامعه ما شبیه فضای مجازی است؟

هر امکانی از جمله اینترنت و فضای مجازی را باید قدر بدانیم، اینجا امکان خبررسانی، آموزش، درددل، گفتن ناگفته ها، بالا آوردن خودسانسوری، ... همه فراهم است اما هیچ کدام اینها (که در جای خود مهم اند) جای فعالیت عمیق علمی و رفتار واقعی مدنی را نمی گیرد. آفات فضای مجازی کم نیستند!

به عنوان یک دهه پنجاهی که در حدفاصل دو نسل زیسته ام، علیرغم خوشحالی از «تابیدن نور بر تاریکخانه ها» این نگرانی را دارم که جای «بیان واقعیت در فضای مجازی» را با «خود واقعیت» اشتباه بگیریم. هشتگ زدن مثل ناله کردن بیمار است. فراموش نکنیم طبیب و دارو جای دیگریست: در واقعیت

در پایان جمع بندی میکنم: به نظرم داوری در باب شخصیت ها و اتفاقات تاریخی، فلسفه، دین، سیاست، اقتصاد، هنر، ... و هر مفهوم عمیق و پیچیده دیگری و نیز «فعالیت واقعی سیاسی، حقوق بشری، علمی، ...» در واقعیت و جایی دورتر از «دقایق بریده بریده فضای مجازی» حاصل میشود.


نویسنده رشته توییت


You Might Also Like

0 comments

Popular Posts

Like us on Facebook

Flickr Images

Subscribe